خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی

داستان کوتاه:هوسباز

داستان کوتاه:هوسباز

مردی به زنی عارف پیشه رسید. زیبایی او دل مرد را ربود. گفت: ای زن در هوای تو خویشتن از دست بدادم.زن عارف گفت: چرا در خواهرم ننگری كه از من نیكو تر و زیباتر است؟آن مرد گفت: خ...

نظر ۰ بازدید ۹۶
داستان کوتاه:موفقیت مدیران

داستان کوتاه:موفقیت مدیران

از مدیر موفقی پرسیدند: راز موفقیت شما چه بود؟گفت: دو كلمه است.- آن چیست؟- تصمیم‌های درست- و شما چگونه تصمیم های درست گرفتید؟- پاسخ «یك كلمه» است!- آن چیست؟- «تجربه»- و شم...

نظر ۰ بازدید ۹۱
داستان کوتاه:راز زندگی

داستان کوتاه:راز زندگی

در افسانه ها آمده روزی که خداوند جهان را آفرید فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.یکی از فرشتگان به پرو...

نظر ۰ بازدید ۱۲۹
داستان کوتاه:دروغگو دشمن خداست

داستان کوتاه:دروغگو دشمن خداست

دزدی وارد خانه یکی از ثروتمندان شد و به اتاقی که گاو صندوق در آن بود رفت. ناگهان چشمش به پلاکی افتاد که روی آن نوشته بود: دسته کوچکی را که کنار صندوق جنب جا کلیدی وجود د...

نظر ۱ بازدید ۱۱۲۹
داستان کوتاه:ماشین اسپرت

داستان کوتاه:ماشین اسپرت

مرد جوانی، از دانشکده فارغ التحصیل شد. ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ما...

نظر ۰ بازدید ۹۱
داستان کوتاه:خواب خوش

داستان کوتاه:خواب خوش

سه تن در راهى مى رفتند؛ یكى مسلمان و آن دو دیگر، مسیحى و یهودى. در راه درهمى چند یافتند. به شهرى رسیدند. درهم‏ها بدادند و حلوا خریدند. شب از نیمه گذشته بود و همگى گرسنه ...

نظر ۰ بازدید ۸۲
داستان کوتاه:چرچیل و راننده تاكسی

داستان کوتاه:چرچیل و راننده تاكسی

چرچیل (نخست وزیر سابق انگلیس) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت: آقا لطفا نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.ران...

نظر ۰ بازدید ۱۱۱
داستان کوتاه:دستان دعا كننده

داستان کوتاه:دستان دعا كننده

این داستان واقعی است و به اواخر قرن 15 بر می گردد.در یك دهكده كوچك نزدیك نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می كردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ...

نظر ۰ بازدید ۸۸
داستان کوتاه:تلقین

داستان کوتاه:تلقین

روزی قرار بر اعدام قاتلی شد. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان روانشناس سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارین.آنها از دار زدن مرد منصرف شدند و...

نظر ۰ بازدید ۱۰۴
داستان کوتاه:چرخ دستی

داستان کوتاه:چرخ دستی

با چرخ دستی اش در خیابان می چرخید و داد می زد: دمپایی کهنه...وقتی از کنار عده ای جوان که کنار خیابان ایستاده بودند گذشت، عرق روی پیشانیش نشست.قدمهایش را تند کرد و از نگا...

نظر ۰ بازدید ۹۱
داستان کوتاه:کوه به کوه نمی رسد

داستان کوتاه:کوه به کوه نمی رسد

در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه ...

نظر ۰ بازدید ۱۰۳
داستان کوتاه:حقوق كارمند

داستان کوتاه:حقوق كارمند

روزی مدیر یكی از شركتهای بزرگ در حالیكه به سمت دفتر كارش می رفت چشمش به جوانی افتاد كه در كنار دیوار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه می كرد.جلو رفت و از او پرسید: «شما م...

نظر ۰ بازدید ۱۰۵
داستان کوتاه:چنگیزخان و شاهین پرنده

داستان کوتاه:چنگیزخان و شاهین پرنده

یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیر و کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر...

نظر ۰ بازدید ۹۸
داستان کوتاه:جذابیت

داستان کوتاه:جذابیت

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند.نقط...

نظر ۰ بازدید ۹۳
داستان کوتاه:روباه و کلاغ

داستان کوتاه:روباه و کلاغ

کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست.روباه گرسنه ای که از زیر درخت می گذشت، بوی پنیر شنید، به طمع افتاد و رو به کلاغ گفت: ای وای تو اونجایی، می دانم صدای معرک...

نظر ۰ بازدید ۹۵
داستان کوتاه:چوپان و امام زاده

داستان کوتاه:چوپان و امام زاده

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپا...

نظر ۰ بازدید ۹۸
داستان کوتاه:جراح قلب

داستان کوتاه:جراح قلب

روزی جراح قلبی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت:من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و...

نظر ۰ بازدید ۸۱
داستان کوتاه:جرات تلاش

داستان کوتاه:جرات تلاش

رام كنندگان حیوانات سیرك برای مطیع كردن فیل ها از ترفند ساده ای استفاده می كنند.زمانی كه حیوان هنوز بچه است، یكی از پاهای او را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر چه ...

نظر ۰ بازدید ۷۴
داستان کوتاه:انوشیروان دادگر و پیرزن

داستان کوتاه:انوشیروان دادگر و پیرزن

وقتی کارگزاران انوشیروان ساسانی در حال بنا کردن کاخ کسرا بودند به او اطلاع دادند که برای پیشبرد کار ناچارند برخی از خانه هایی که در نقشه بارگاه ساسانی قرار گرفته اند ...

نظر ۰ بازدید ۱۱۸
داستان کوتاه:مادر دروغگو

داستان کوتاه:مادر دروغگو

پسر هشت ساله‌ای مادرش فوت کرد و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین مادر اولی و مادر جدید چیست؟» پسر با معصومیت جواب داد: «مادر ا...

نظر ۰ بازدید ۱۱۰
داستان کوتاه:جنگ

داستان کوتاه:جنگ

پسر کوچکی از پدرش پرسید: بابا، جنگ چگونه به وجود می آید؟پدر جواب داد: پسرم فرض کن که دو کشور آلمان و انگلستان، با همدیگر اختلافی دارند.مادر بچه که تازه وارد شده بود، گف...

نظر ۰ بازدید ۸۵
داستان کوتاه:جعبه كفش

داستان کوتاه:جعبه كفش

زن و شوهری بیش از 60 سال با همدیگه زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز رو از همدیگه پنها...

نظر ۰ بازدید ۸۵
داستان کوتاه:بسته شکلات

داستان کوتاه:بسته شکلات

در دوران دومین جنگ چچن، ارتش روسیه گرزونی مرکز چچن را به تصرف در آورد. افراد مسلح ضد دولتی چچن در هر گوشه و کنار به سربازان روسیه حمله می کردند، نبرد بسیار شدید بود تا ...

نظر ۰ بازدید ۹۵
داستان کوتاه:جهان سوم

داستان کوتاه:جهان سوم

دكتر محمود حسابی می گوید: آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی سوالی مطرح کرد: استاد شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست؟فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بو...

نظر ۰ بازدید ۱۱۰




۱۲۳۴۵




راز اعداد راز اعداد و فرشتگان
سفر ، گردشگری ، طبیعت گردیتبلیغات و ثبت آگهی رایگان در تارگتینو

  آموزش تصویری حرکات بدنسازی   |   مشاور ایرانی در لندن  


دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! مشاهده