۳ سال پیش
» شعر ناب:مژگان عباسلو
من کشوری نبودهام ، ايجاد کن مرا!
در مرزِ من بيا ، برو ، آباد کن مرا
من مجمع الجزاير تنهايی و غمم
پهلو بگير پهلوی من ، شاد کن مرا
من را که ريشههای درختی شکستهام
قايق بساز از تنش ، آزاد کن مرا
بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت
دور از همه ، همه ، همه فرياد کن مرا
در جای جایِ خاکِ تنم ردِ پای توست
گاهی تو هم به نام وطن ياد کن مرا