خرید از سراسر دنیا

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» تربیت فرزندانمان

تربیت فرزندانمان

به این 2 داستان توجه کنید:

داستان اول:

روزی در دفتر یك وكیل نشسته بودم كه با بزرگترین سارق حرفه ای آشنا شدم؛ ازاو پرسیدم: چگونه به اینجا رسیدی؟

با تبسمی گفت: سببش مادرم بود.

گفتم: چگونه؟ گفت: چهارم ابتدایی بودم و روزی از مدرسه بازگشتم در حالی كه مداد سیاهم گم شده بود. هنگامی كه مادرم فهمید، سخت مرا تنبیه كرد و مرا غیر مسوول وبی حواس خطاب كرد.

آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود كه تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم؛ و مدادهای دوستانم را بردارم.

روز بعد نقشه ام را عملی كردم و هر روز یك دو مداد كش می رفتم تا اینكه تا پایان ترم از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم.

ابتدای كار، خیلی با ترس اینكار را انجام می دادم ولی كم كم بر ترس غلبه پیدا كردم و ازنقشه های زیادی استفاده كردم تا جایی كه مدادها را از دوستام می دزدیدم وبه خودشان می فروختم. بعد از مدتی اینكار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم كارهای بزرگتر انجام دهم و كارم را تا كل مدرسه و دفتر مدیر توسعه دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه ای بود.. تا اینكه سارق حرفه ای شدم.

داستان دوم:

پسرم دوم دبستان بود روزی از مدرسه بازگشت در حالی كه مداد سیاهش را گم كرده بود،

گفت: مدادم را گم كردم.

گفتم: خوب چكار كردی بدون مداد؟

گفت: از دوستم مداد گرفتم.

به او گفتم: خوبه ،دوستت از تو چیزی نخواست؟ خوراكی چیزی ..؟

گفت :نه چیزی از من نخواست.

گفتم: پس او سود زیادی از نیکیهای خود زیادی كرد. تو چرا اینقدر نیكی جمع نكنی؟

گفت: چگونه من هم نیكی جمع كنم؟

به او گفتم دو مداد می خریم یكی برای خودت ودیگری برای كسی كه ممكن مدادش گم شود وآن را (مداد نیكیها) می نامیم. اون مداد را برای كسی كه مدادش گم شود سر زنگ درس می دهی و بعد از پایان درس پس می گیری.

پسرم خیلی شادمان شد و شادیش بعد از عملی كردن این پیشنهاد چند برابر شد، طوریكه در كیفش تا شش مداد بر می داشت كه به نفرات بیشتر كمك كند و عجیبتر آنكه سطح علمی درسش بسیار رشد كرد وعلاقه اش به مدرسه چند برابر شد و ستاره كلاسش شد بطوریكه همه او را صاحب مدادهای ذخیره می شناختند؛و همیشه از او كمك می گرفتند.

حالا بزرگ شده و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته و تشكیل خانواده داده و اكنون صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهرمان است!

نکته!

در تربیت فرزندانمان خیلی مراقب رفتارمان باشیم و موقعیتهای ناخوش را به خوبی به موقعیت خوب تربیتی تبدیل كنیم!!


تگ ها :   داستان
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   فروش تجهیزات ویپ   |   مشاور ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


تبدیل عکس های معمولی به عکس های آتلیه ای تبدیل عکس های معمولی به عکس های آتلیه ای مشاهده