دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» داستان کوتاه:سه مریض

داستان کوتاه:سه مریض

یه روز صبح یه مریض به دكتر جراح مراجعه میكنه و از كمر درد شدید شكایت میكنه.

دكتره بعد از معاینه ازش میپرسه: خب، بگو ببینم واسه چی دچاركمر درد شدی؟

مریض پاسخ میده: من برای یك كلوپ شبانه كار می كنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم كه یكی با همسرم بوده.

در بالكن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالكن، ولی كسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه كردم، یه مرد را دیدم كه می دوید و در همان حال داشت لباس می پوشید.

من یخچال را كه روی بالكن بود گرفتم و پرتاب كردم به طرف اون!! دلیل كمر دردم هم همین بلند كردن یخچاله.

مریض بعدی، که به نظر می رسید كه تصادف بدی با یك ماشین داشته. دكتر بهش میگه: مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینكه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟

مریض پاسخ میده: باید بدونید كه من اخیرا بیكار بودم و امروز اولین روز كار جدیدم بود. ولی من فراموش كرده بودم كه ساعت را كوك كنم و برای همین هم نزدیك بود دیر كنم. من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را می پوشیدم، یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من.

وقتی مریض سوم میاد به نظر می رسه كه حالش از دو مریض قبلی وخیم تره. دكتره در حالی كه شوكه شده بوده از او می پرسه: تو از كدوم جهنمی فرار كردی؟

مریض سوم میگه: راستش من بالای یه یخچال نشسته بودم كه یهو یه نفر اون را از طبقه سوم پرتاب كرد پایین.


تگ ها :   داستان
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب مشاهده